معنی دستگاه تکثیر لوح فشرده

حل جدول

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

تکثیر

تکثیر. [ت َ] (ع مص) بسیار کردن. (زوزنی) (دهار) (غیاث اللغات) (آنندراج). بسیار گردانیدن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (از اقرب الموارد). افزودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || (اِمص) افزونی و ازدیاد و افزایش و افراط. (ناظم الاطباء): در تکثیر، دوهزار فرسنگ در خطه ٔ اسلام افزود. (کلیله و دمنه). خدای تعالی را در تعمیر بلاد و تکثیر عباد مصالح خافی و حکم وافی مدرج و مضمر است. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 432). || (اصطلاح حساب) ضرب کردن دو عدد را که باهم برابر نباشند، چنانکه هفت را در نه ضرب کردن. (غیاث اللغات).


فشرده

فشرده. [ف َ / ف ِ ش ُ دَ / دِ] (ن مف) فشارداده شده و افشرده شده. (ناظم الاطباء). افشرده. (فرهنگ فارسی معین).


لوح

لوح. (ع مص) تشنه شدن. لَوح. رجوع به لَوح شود.

عربی به فارسی

لوح

توفال , توفال کوبی کردن , اهن نبشی , تخته سنگ , لوح سنگ , ورقه سنگ , تورق , سنگ متورق , سنگ لوح , ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع (اعم از نوشته یا ننوشته) , فهرست نامزدهای انتخاباتی , با لوح سنگ پوشاندن , واقعه ای را ثبت کردن , تعیین کردن , مقدر کردن

معادل ابجد

دستگاه تکثیر لوح فشرده

2253

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری